دارم به این فکر می کنم که چه آدم بیماری ام!از زجر دادن به خودم لذت میبرم.ساعت 3:50صبحه و من هنوز بیدارم با وجود اینکه خوابم میاد
فردا یه امتحان بسیار مهم دارم و خیلی مشتاقم 0 بشم. حیف که بخاطر خانواده و مدرسه و... نمی تونم!
عاشق کافه گل سرخ شدم. اونشب یه حس خاصی توش بهم دست داد. از همون زجرا که جدیدن ازش لذت میبرم.
تهوعی سرد و خفیف دارم.
هفته ای چند بار تغییر شخصیت میدم! شخصیت الانم،با ساعت2صبح که لیلا پیامک فرستاده بود زمین تا آسمون فرق داره.تو اون شخصیت از زجر دادن خودم لذت نمی برم. اون شخصیت خیلی معنویه. اون شخصیت خادم امام رضاست...
گمونم اگه همه عوامل زمینی و هوایی و دنیوی و معنوی و...بذارن،12ام با بچه های انجمن اسلامی برم مشهد.امیدوارم!
ای خوشتر از هزار یقین اشتباه ما...
به جان خودم اگه معنی این مصرعو فهمیده باشم.ولی ازش خوشم اومد!
ساعت 4 صبحه
[ شنبه 93/6/1 ] [ 4:2 صبح ] [ مــــــن ]